زانکوزانکو، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

میوه عشقمون

تعریف آقای دکترت

امروز صبح با مامان بزرگ گوهر رفتیم دکتر ،چون بابایی کلاس داشت و نمیتونست بیاد،خلاصه وقتی آقای دکترت شروع به معاینه با سونو کرد زودی با تعجب گفت واای چه موهاااااییییی داره،چه پشت مویی داره،منم کلی خندیدم و ذوق کردم واسه پسر کاکل زری خودم،بعدم کلی ازت تعریف کرد که همه چیزت خوبه،و حسابی شیطونی میکردی،قربون تکون خوردنات بشم من،دلم میخواد صحیح و سالم به دنیا بیای و یه بووس محکم رو دستات بذارم.راستی مامانم و خاله فاطی کلی بهم تاکید کردن که حتما وسایل اطاقت و چک کنم تا چیزی جا نمونده باشه،فقط صندلی غذا مونده که اونم میخریم امروز غروب با بابایی.خودمم یه کم اطاقت و جینگیل کردم برات.آخه قراره خدا یه فرشته مهربون برامون بفرسته از آسمون.خدایا شکرت.امروز...
31 شهريور 1393

تاریخ زایمان گل پسرمون

امروز من و بابا نویدت رفتیم پیش دکترمون،هم وزنتو باید میگرفت هم تاریخ زایمان و مشخص میکرد،تاریخ تولدت شد نهم مهر ماه،خیلی خوشحال شدم،بالاخره بعد از چند ماه مراقبت ازت تو وجود خودم حالا تا دو هفته دیگه می اومدی تو بغلم،خیلی خیلی خوشحالیم همه،یه جورایی دیگه همه شمارش معکوس میکنیم تا عزیز دلمون بیاد پیشمون.وسایل اطاقت هم رسید،من و بابا نوید با کلی ذوق زودی اطاقت و چیدیم و مرتب کردیم،پسر ما قشنگ ترین اطاق دنیا رو داره فداش بشم.
28 شهريور 1393
1